در عصری که مرزهای جغرافیایی بیش از هر زمان دیگری به ابزارهای رقابت و جدایی بدل شدهاند، بازخوانی پیوندهای عمیق و تمدنی میان ملتهایی که ریشه در یک فرهنگ، زبان و تاریخ مشترک دارند، ضرورتی مضاعف مییابد. ایران و افغانستان، نهتنها همسایهاند، بلکه دو ملت همخون، همدین و همفرهنگاند که در کوران قرنها، در غم و شادی و جهاد و علم، همگام و همراه بودهاند. نگاه جمهوری اسلامی ایران به افغانستان، نه از منظر مصلحتگرایانه دیپلماتیک، بلکه بر پایهی یک فهم تاریخی و اعتقادی از مفهوم امت اسلامی شکل گرفته است؛ نگاهی که در مواضع و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، به روشنی و مکرر بازتاب یافته است.
متن حاضر، تلاشی است برای تبیین این حقیقت مغفولمانده که ملت شریف افغانستان، نهتنها در انقلاب اسلامی ایران نقشآفرین بودهاند، بلکه همواره در قلب و جان ملت ایران جای داشتهاند. از همراهی طلاب افغانی در مبارزات پیش از انقلاب تا نقشآفرینی مجاهدان فاطمیون در دفاع از حرم اهل بیت، از پیوندهای دیرپای علمی و دینی تا تعاملات سیاسیِ پرمضمون، آنچه در این سطور آمده، ترسیم سیمای واقعی خویشاوندی است که در شعارها نمیگنجد و در خطمشیهای گذرا نمیگسلد.
این نوشتار، علاوه بر بازخوانی نقش مردم افغانستان در تحولات انقلاب اسلامی ایران، نگاهی تحلیلی به ظرفیتهای فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و انسانی ملت افغانستان دارد و در عین حال با رویکردی نقادانه، به چالشهای پیش روی این ملت عزیز نیز میپردازد. امید آن است که این بازخوانی تاریخی و راهبردی، دریچهای بگشاید به آیندهای مشترک و باثبات برای دو ملت بزرگ ایران و افغانستان، آنچنانکه شایستهی این خویشاوندی عمیق و تاریخی است.